“متوجه نیستند که ادامه ی سیاست غلبه به وسیله ی ایجاد خوف، نهایتا در نقطه ای به ضد خود تبدیل و آنگاه آمدن “روز خشم” و روزهای غضب ملی اجتناب ناپذیر میشود. فراعنه معمولا زمانی صدای ملت را میشنوند که بسیار دیر شده است.”میرحسین موسوی
نه میرحسین. متوجه نیستند. اگر بودند سرزمینی که میتوانست دوست شان داشته باشد را به دو راهی خطرناک انقلاب یا خطر حمله بیگانه نمیکشاندند. رئیس جمهور دروغینی که روزی برای مدیریت جهان به رهبران کشورها نامه مینوشت و رهبری که در رویاهای شبانه اش خود را والی مطلق تمام هستی میانگارد را چه کار به دردهای ملت. سر کوچه خیالشان که گوجه و گوشت یک سوم قیمت است ایستاده اند تا با سیب زمینی و یارانه شرف ملتی را ارزان معامله کنند، آنها را چه کار به آزادی. متکبرند چون فراعنه. غروری که از دیوانگان، ظالمانی میسازد که به سادگی انسانها را به بند میکشند، جان شان را میگیرند و خم به ابرو نمیآورند. پیش بینی شما باز محقق شد، فراعنه صدای ملت را نشنیدند و دیر شد. نمیدانستند روزی خواهد رسید که آنسوی گذر کوچه خیال شان دیگر کسی آنها را نشناسد. شما و شیخ اما تنها گفتید یار مردم و جنبش سبزشان هستید. رسم “یاری” میدانستید که اسم شب سقوط فراعنه است.
بیانیههاتان پر بود از تنها دو کلمه: جنبش سبز و مردم. جایی دل نسلی که در زندانی چنین به دنیا میآمد و بزرگ میشد را بردید. نسلی زیبا که زیبایی را دید و از سکوت گذشت. نسلی که تصویرتان را در حالی که زیر آسمان آفتابی ۲۵ خرداد با دستانی باز ایستاده اید قابی از طلا گرفته است. جنبش سبز کار بزرگ نسل ماست. مردم جان به لب رسیده ای که طعم تازیانه را هر روزمیچشند، دندان قرچههایشان نشان سکوت و مرگ نیست آنها ایرانی سبز را خواب دیده اند و از رویایی چنین زیبا به سادگی نمیتوان گذشت. ما همان ملت هستیم، ملت ۲۵ خرداد، ۳۰ خرداد، همانها که با گوشه چشمیدر ۲۵ بهمن زمانی که فکر میکردند دیگر وجود نداریم چنان از جا کنده شدند که میخواستند چنان کنند! آن کنند که در خرداد ۸۸ تمام خاورمیانه را از خواب پرانده و لبخند شادی بر لبان ملل اسیر نشانده بودند.
روح بیانیه بیست و پنجم بهمن میرحسین موسوی سرکش است. سر سازگاری با هیچ فرعونی ندارد، پای سفره نامرد نمینشیند. تکلیف اش روشن است. بیانیه ای که آغاز این صفحه بود. شبکه ای که هیچ ندارد جز اعضایش و برای احقاق حق حاضر است از سالنهای سینما تا سواحل خشک دریاچه ارومیه ای که دیگر با هیچ اشک چشمیپر نمیشود، در هر نقطه از این سرزمین در میانه میدان ظاهر شود. میگویند آغاز سفر سخت است اما اگر مرد و زن راه باشیم رسیدن به مقصد سخت نیست. آغاز و پایان این جنبش شما هستید. زیبائید که طلسم سکوت دیو را شکستید، توانگرید که روی خاکی از جنس طلا نشسته اید، توانا هستید که حتی سکوت تان خواب از چشمانشان میرباید. ایران فردا را دوست داریم چون شما آن را خواهید ساخت. زمستان هیچ گاه پایان قصه نبوده، شما از نسل بهارید، از نسل فردا و فریاد.
برادران و خواهران تان در این شبکه برحسب وظیفه و برای ادامه این راه سبز نظراتتان را جمع بندی و در ادامه این بیانیه منتشر میکنند.امید است در مقام اعضا یک شبکه اجتماعی فعال به بخشی از وظایف خود عمل کرده باشیم. طبیعی است که آرا و پیشنهادهای منتشره نظر همه ما را جلب نخواهد کرد اما اطمینان داشته باشید در این یازده ماه تمامیایمیلها و کامنتها مطالعه و پیش از هر مراسمیجمع بندی شده اند.
برنامه پیش از روز بیست و پنجم بهمن:
ایجاد ترافیک و به صدا در آوردن بوق ماشینها در عصر روزهای ۲۳ و ۲۴ بهمن در نقاط شلوغ شهر به جز حوالی بیمارستانها. این برنامه در صورت پوشش رسانه ای مناسب علاوه بر ایجاد تحرک میتواند به اطلاع رسانی مراسم ۲۵ بهمن نیز کمک بزرگی نماید.
روز ۲۵ بهمن:
به طور خلاصه بازخورد نظرات اعضا شبکه درباره برگزاری تظاهرات مثبت است. در این راستا و با تاسی از بیانیه ۳۹ زندانی سبز که از قلب اوین ما را به شکست حصر میرحسین موسوی، شیخ مهدی کروبی و همسران ایشان دعوت کرده اند، گروه بیست و پنجم بهمن حمایت خود را از تظاهرات خیابانی در این روز اعلام میکند. با توجه به نظرات دریافتی، مقصد پیشنهادی حرکت به سمت حد فاصل میدان انقلاب تا آزادی (ترجیحا میدان فردوسی تا تقاطع خیابان آزادی و نواب) از تمامیمسیرهای ممکن در ساعت چهار بعد از ظهر روز بیست و پنجم بهمن میباشد.
در نهایت باید عرض کنیم به دلیل انتخابات پیش رو، مراسم ۲۵ بهمن امسال اهمیت ویژه ای خواهد داشت. مشارکت فعال در این مراسم برگزاری این انتخابات نمایشی را درهاله ای از ابهام فرو خواهد برد. حاکمیت ترس خود را از برگزاری انتخابات پیش تر و در انتخابات شوراها نشان داده است. یادمان باشد برگزاری مراسم اعتراضی پیش از ۱۲ اسفند راه را برای راهپیمایی میلیونی و مستمر هموار خواهد کرد. شکی هم نداشته باشیم پیروزی هر کدام از دو طرف حاضر در انتخابات به دیکتاتوری بسته تری خواهد انجامید. از شعلههای امید در دلهای خود محافظت کنیم که اگر امید بمیرید انسانها هم زنده زنده میمیرند. چه باک اگر دیکتاتور سنگها را ببندد و سگها را رها کند؟ قرعه فال به نام ما زده اند، در سکوتی که هیچ شنیده نمیشود جز صدای به هم خوردن دندانها، زمستان را باور نکنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
» لطفا در نظرات خود از الفاظ رکیک استفاده نکنید
» لطفا نظرات خود را به زبان فارسی تایپ کنید