آن روز رای ما را بردند، امروز صاحب رای ما را


قلمم را به قدم تو گره می زنم؛ تا دست من و پای تو سر ظلم را در 22 خرداد بدهد برباد.
قلمم را محکم به قدم تو گره می زنم؛ من بر آنم که روز 22 خرداد را یک بار دیگر در تقویم ثبت کنم.
من همانم که قسم خورده ام که تا ابد ننشینم ؛ تو همانی که برای این راه هفت کفش آهنین پوشیدی. این همان خرداد است که منو تو فریاد زدیم، پس چرا نشسته ای؟
پس نگو که در این روز می خواهی بنشینی و آنچه را در این روز اتفاق افتاد از خاطر ببری.
یار من، آن روز رای ما را بردند، امروز صاحب رای ما را. پس نگو می نشینی .
22 خرداد می رویم تا بگوییم تا ابد ما هستیم.
22 خرداد می رویم تا بگوییم رای ما هنوز همانست که بود، راه ما هنوز همین است که هست، حرف ما هنوز همانست که بود.
22 خرداد دوباره به ندی خواهیم گفت که سنگینی نگاه نگرانش را همیشه حس می کنیم، به ترانه خواهیم گفت که پرونده ی او هنوز باز است، و به سهراب می گوییم در کنار صانع ژاله و محمد مختاری نام او را هنوز فریاد خواهیم زد.
22 خرداد با زلزله ی قدم هایمان میله های زندان را خواهیم لرزاند تا یادآور شویم این بند ها ماندنی نیست.
پس همین حالا پا شو. همین حالا تمام وقت و حرف و دلت را سبز کن. قول بده تا آن روز جز از برخاستن هیچ حرفی نزنی . جز سرود به پا خواستن شعری نخوانی ، جز نام 22 خرداد چیزی نگویی. ای که دستت می رسد، کاری بکن، پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار. همین امروز، همین حالا ، همین لحظه شروع کن. همین امروز بلند شو. تو می توانی بهترین مشوق باشی.
22 خرداد دوباره سبز می شویم.
یار سبز

0 نظر

» لطفا در نظرات خود از الفاظ رکیک استفاده نکنید
» لطفا نظرات خود را به زبان فارسی تایپ کنید